اگر حوصله داریداز جاده تازه آسفالت شده هم رد شوید!!!!

یزدفردا:
اکبر یزدانی:بین یزد و شهرستان خاتم حد فاصل مسجد ابوالفضل تا نرسیده به مروست سالهاست جاده ای در دست احداث بود . چشم و موی و ریش ما سفید شد تا این جاده رنگ سیاه آسفالت را به خود دید . یعنی شاید ده ، دوازده سال ( تسریع در کار را ببینید ) گذشت تا به سلامتی جاده افتتاح گردید ( البته درستش افت+اح گردید است ) چرا که سفری به روستای زادگاهم باعث شد از این آسفالت استفاده کنم . با باجناقم که خیلیها قوم خویش نمیدونند ولی من باجناقم را دوستش دارم ( چرا لبخند میزنی ؟) با ماشین ایشان همراه با بچه ی چهار ساله اش طی طریق میکردیم که چشمتان روز بد نبیند رسیدن به جاده نو باعث شد که پراید ایشان مانند اسبی چموش شروع به بالا و پایین پریدن کند . بنده خدا فرمان را به طرف چپ میداد ماشین به سمت راست میرفت به راست می پیچید اتوموبیل از سمت چپ جاده میخواست خارج شود .

اتوموبیل ساخت داخل را هم که می دانید از ایمنی و موارد استاندارد رو دست تمام اتوموبیل های جهان زده ( البته قابل رقابت حتی با توپولوف ) چون به این مسئله واقف بودم از با جناق خواهش کردم که آرامتر حرکت کند مبادا خطای انسانی باعث شتافتن به آن دنیا مان شود . درست مثل خیلی اتفاق های دیگه بنده خدا به احترام حرفمان سرعت را کم نمود اما یابوی چموش زیر پامان گویی سیخونک بشه به جفتک زدن ادامه داد . شاید زیباترین جمله را بچه چهار ساله باجناقم گفت که بدون هیچ سانسوری به ناظر این پروژه تقدیم میکنم .

چون تکانها زیاد شد پسرک سرش را از شیشه اتوموبیل بیرون کرد و گفت : (( بووا چرا از جایی میری که خیش کردن ؟))

و حالا سخنی جدی تر از حرفهای زده شده :

جدا ، خدا وکیلی مگه پیمانکار چنین پروژه ای مجانی کار میکنند که اینهمه در کارشان سهل انگاری می نمایند و ناظرین چنین پروژه هایی با چه وجدان کاری یا به قول قدیمی ها با چه رویی این نوع کار را تحویل میگیرند تا تا پول بیت المال و سرمایه ی مردم را به این ترتیب هدر دهند . آسفالت جاده قدیم که سالهاست از احداث آن می گذرد در برابر جاده ی جدید قابل مقایسه نیست . حوصله دارید خودتان یه سری بزنید و به ناظرتان جایزه بدهید .

از ما گفتن بود و ا دوستان ناظر نشنیدن!!!